حال و هوای فرودگاه اهواز در روز استقبال از قهرمان پارالمپیک

به گزارش وبلاگ مهدی، عده ای از مردم هم به عربی بانوی مدال آور را تشویق می کردند که در همین حین یک مردی با دشداشه نزدیک او زانو می زند و تا دست اش را به نشانه تحسین ببوسد. ویلچر او به آرامی در میان جمعیت حرکت می کرد.

حال و هوای فرودگاه اهواز در روز استقبال از قهرمان پارالمپیک

وبلاگ مهدی؛ مهدی جم - قرار بود ساعت 11 و 15 دقیقه صبح روز آدینه و در یک روز بسیار شرجی، مراسم استقبال از بانوی قهرمان اهوازی در فرودگاه اجرا گردد. به تصور اینکه ممکن است هواپیما زودتر به زمین بنشیند، خودم را خیلی زودتر از دیگر وبلاگ مهدی به فرودگاه رساندم؛ ابتدا جمعیت کم بود، حدود 20 نفر که بیشتر بستگان نزدیک هاشمیه متقیان بودند.

در محوطه کمی پرسه زدم و پرس و جویی در مورد پدر و مادر ورزشکار کردم، فردی را در نزدکی خود دیدیم که به آنطرف اشاره می نماید و می گوید پدرش در میان آن جمعیت است؛ اما مادر و خواهر نبودند و می گفتند در خانه مشغول پخت غذا برای مهمانان هستند و به همین دلیل به فرودگاه نمی آیند؛ اما دیگر نزدیکان بودند که حکم جانشین مادر و خواهر را داشتند.

پدر و برادر و عموی بانوی مدال آور با لباس محلی حاضر بودند. پدر و عموی آن با دشداشه سفید و چفیه به سر که سن شان به 70 می زد و برادر او با لباسی به رنگ قهوه ای کم رنگ حدودا 40 سال سن داشت؛

عمو و برادر در میان جمعیت از مردمی که می آمدند تشکر می کردند، خرسند بودند و دل تو دلشان نبود و بی صبرانه منتظر آمدن بانوی طلایی شهرشان بودند؛ زنان و بچه هایی با دسته گل های زیبا، لب های خندان به این طرف و آن طرف می رفتند. عده ای هم پرچم فولاد به دست داشتند و حال و هوا را کمی فوتبالی نموده بودند.

سالن به دو بخش تقسیم می گردد، حال و هوای یک طرف سالن که مسافران حضور داشتند، سرد و کسل نماینده بود و سمتی دیگر سالن پر حرارت بود.

مردمی که در انتظار پرواز خود نشسته بودند از دور نظاره گر این طرف سالن بودند. بعضی از مسافران هم برای اینکه حوصله شان سر نرود، نزدیک جمعیت می شدند تا شاهد حال و هوای خاص این سمت سالن باشند.

مردم به صورت دسته جمعی و تکی با بنر خوش آمدگویی به متقیان، عکس یادگاری می گرفتند، ساعت 11 و 20 شد اما هنوز قهرمان نیامده بود؛ ساعت هر چه جلوتر می رفت، جمعیت بیشتر و بیشتر می شد.

از رسانه های مختلفی آمده بودند، از ایسنا، تسنیم و مهر تا فارس و ایرنا و همشهری و... همینطور چهره های بعضی منجمله افشین حیدری رئیس اداره ورزش استان، سید محسن موسوی عضو شورای شهر و مجتبی یوسفی نماینده مجلس در میان جمعیت دیده می شد که بعضی از مردم و وبلاگ مهدی دور آنها حلقه زده بودند و در مورد ورزش و غیر ورزش صحبت می کردند و انتقاداتی از شرایط شهر و ورزش که در گوشه و کنار شنیده می شد.

از سمتی دیگر رؤسای هیئت های اتومبیل رانی و تیراندازی هم خود را به محل رسانده بودند. در کناری از سالن ناصر عبیات فعال محیط زیست حضور داشت، عبیات مثل همواره انتقاد داشت اما این بار نه به بی آبی که به ورزش بود. او معتقد بود که باید به ورزشکارانی که از منطقه ها محروم رشد می نمایند نگاه ویژه ای گردد و صحبت او در واقع خطاب به مدیر کل ورزش استان بود.

ساعت 11 و 30 فرا رسید و بعد ساعت 11 و 40 دقیقه هم! همچنان خبری از آمدن قهرمان ارزنده ایران نبود اما در همین دقایق همهمه ای در سمت خروجی سالن شکل گرفت، دو مامور با لباس مخصوص فرودگاه، بی سیم به دست به دیگر همکاران خود خبر می دادند که هواپیما نشسته و مسافران در حال آمدن به سمت درب خروجی هستند و محوطه را خالی کنید.

در حالی که همه منتظر متقیان بودند که از آن درب خارج گردد، چهره محمود فکری مربی فوتبال مشاهده شد که سراسیمه از میان جمعیت دور شد، عده ای کوشش داشتند با او عکس یادگاری بگیرند اما دیدند میلی به این کار ندارد بیخیال شدند و شاید بخاطر اینکه بی صبرانه منتظر قهرمان پارالمپیک بودند، دیگر در پی فکری نرفتند.

نظم آن بخشی که منتظر آمدن قهرمان اهوازی بودند، غیر از ماموران فرودگاه، بر عهده لیدر استقلال خوزستان و یکی از ورزشکاران بود؛ در حالی آنها را موظف به مدیریت نظم نموده بودند اما آن دو نفر هم مثل باقی مردم با ذوق و شوق این طرف و آن طرف می رفتند و منتظر متقیان بودند، گویا فراموش نموده بودند در این لحظه چه ماموریتی دارند؛ مربی متقیان هم مدام می گفت: آقایان و خانم ها لطفا خلوت کنید تا راهی برای عبور مسافران باشد.

ساعت 11 و 45 دقیقه بلاخره متقیان بانوی طلایی پرتاب همه پارالمپیک با لباسی ورزشی، کلاه سفید و البته بدون ماسک نمایان شد، همه عکاسان و وبلاگ مهدی فورا خود را به سمت درب خروجی مسافران رساندند و ثانیه به ثانیه چنان عکس می گرفتند که صدا در میان شاتر عکاسی گم شده بود؛ دور تا دور متقیان شلوغ بود، یکی از وبلاگ مهدی شبکه های عربی سعی داشت جمعیت را کنار بزند و با او مصاحبه کند که جمعیت زیاد به او کمک نمی داد تا مصاحبه خود را آغاز کند. عده ای از مردم هم به عربی بانوی مدال آور را تشویق می کردند که در همین حین یک مردی با دشداشه نزدیک او زانو می زند و تا دست اش را به نشانه تحسین ببوسد. ویلچر او به آرامی در میان جمعیت حرکت می کرد.

در همین حال و هوا مدیرکل ورزش استان تاج گلی بر گردن بانوی مدال آور آویخت. در این میان عبیات فعال محیط زیست هم فرصت را غنیمت شمرد و در کنار متقیان نهاده شد و آغاز به انتقاد از مسئولان ورزش کرد که بلافاصله متقیان صحبت کرد و صدای عبیات قطع شد، در آن شلوغی متوجه صحبت متقیان نشدم اما هر چه بود باعث خرسندی و دست زدن بعضی از مردم شد.

بیرون از سالن مرد دشداشه پوش اسپند به دست منتظر بیرون آمدن متقیان بود. دود اسپند به سالن هم رفته بود و همین باعث اعتراض ماموران فرودگاه شد. دود رفته رفته در سالن زیاد می شد و در همین زمان متقیان مشغول گرفتن عکس یادگاری بود. چند دقیقه ای طول کشید که ویلچر به حرکت در آمد و به سمت خروجی سالن پیش رفت، وبلاگ مهدی و عکاسان همچنان در پی او می دویدند، حدود ساعت 12 ظهر متقیان از زیر دود اسپندی که هنوز خاموش نشده بود، عبور می نماید و با چهره ای خسته و خیس عرق اما خرسند فرودگاه را ترک می نماید و راهی محل زندگی اش در کوی مجاهد می گردد. فرودگاه به یک باره قعر در سکوت می گردد اما دود اسپند آن مرد برای دقایقی هنوز در سالن ماند و بوی استقبال می داد...

متقیان چند روز پیش در پرتاب همه کلاس ادغامی F55 و F56 با ثبت رکورد 24 متر و 50 سانتی متر به نشان طلا در بخش بانوان رسید و رکورد دنیا در این رشته را هم ارتقا بخشید. او تنها بانوی کاروان دو و میدانی ایران است که پیروز شد اولین مدال طلای تاریخ ورزش بانوان ایران را در این رشته پارالمپیک به دست آورد. حالا این بانوی مدال آور به یکی از محبوب ترین ورزشکاران استان تبدیل شده است.

منبع: عصر ایران

به "حال و هوای فرودگاه اهواز در روز استقبال از قهرمان پارالمپیک" امتیاز دهید

امتیاز دهید:

دیدگاه های مرتبط با "حال و هوای فرودگاه اهواز در روز استقبال از قهرمان پارالمپیک"

* نظرتان را در مورد این مقاله با ما درمیان بگذارید