سییزده به در روی پشت بام!
به گزارش وبلاگ مهدی، حوالی ظهر فنجان چای را برمی دارم و به تراس می روم. از طبقه پنجم چند خانواده را می بینم ....
احسان محمدی
حوالی ظهر فنجان چای را برمی دارم و به تراس می روم. از طبقه پنجم چند خانواده را می بینم که روی پشت بام و لابه لای دیش های ماهواره و کولر، بساط پهن کرده اند. چیزی شبیه روزگار قدیم که بعضی از مردم روی پشت بام ها و زیر پشه بند می خوابیدند. زن هایی که چادرهای رنگی به کمر بسته اند و مردها که دارند فلاسک چای و حتی منقل را اینور و آن ور می برند و جوجه باد می زنند. این متفاوت ترین سیزده به دری است که دیده ام. در فضای سبز روبرویم که هر سال این موقع شلوغ بود و بوی جوجه کباب و آش از آن بلند می شد و جیغ و داد بچه هایی که والیبال و وسطی و بدمینتون بازی می کردند فضا را پر می کرد، تنها دو زن نشسته اند روبروی هم. از اینجا هم می شود زنبیل شان را دید. انگار تقلا کرده اند وسط این روزهای کرونایی باز به سنت باستانی وفادار بمانند.
اعتراف می کنم که در سال های اخیر سیزده به در را نه روز طبیعت (عنوانی که در تقویم رسمی آمده) که روز یورش و غارت طبیعت دیده ام. شاخه های شکسته درختان، آتش سوزی های مکرر در جنگل ها و دشت ها در نتیجه رها کردن بساط زغال و آتش و قلیان، ویران کردن لانه پرندگان، تبدیل همه جا به توالت عمومی، ترافیک ورودی و خروجی شهرها و هدر دادن بنزین و ... مهمترین تصاویری است که هر سال با قدرت تکرار می شود.
امسال طبیعت دارد نفس می کشد و ما در قرنطینه چشم انتظار معجزه پزشکان هستیم که دارویی بسازند یا زنجیره این همه گیری قطع شود، به خیابان بیاییم یا بزنیم به دل جاده ها و شاید انتقام این روزهای حصر خانگی را از طبیعت بگیریم!
همکاری مردم ستودنی است. عکس های منتشر شده از دوربین های مداربسته اتوبان ها نشان می دهد عموم مردم رعایت کرده اند. کرونا و سبک زندگی کرونایی خودش را به ما تحمیل کرد. اگر این باور را از روز اول داشتیم شاید این همه کشته نمی دادیم. دردناک است که هر روز ظهر آمار دهها کشته را می خوانیم و به آن عادت کرده ایم. هرسال گله می کردیم که در تعطیلات نوروز مسابقات لیگ را برگزار نکنید، تماشاگرهای استادیومی کم بود و ما هم یا در سفر بودیم و دسترسی به تلویزیون نداشتیم یا آن لذتی که دوست داشتیم از فوتبال ببریم را نمی بردیم و لابه لای عید دیدنی و ماچ و بوسه و چاق سلامتی و پاسخ دادن به سئوالات کلیدی ازدواج نکردی؟، بچه دار نشدی؟، درست چی شد؟، کار پیدا نکردی؟... نصف بازی را نمی دیدیم. پارسال حتی شهرآورد هم در نوروز برگزار شد ولی امسال در حسرت دیدن چند دقیقه فوتبال، اگر ده بار سریال پایتخت بازپخش شود آن چند دقیقه بازی پرسپولیس-نساجی را می بینیم.
امید که زودتر این قصه تلخ به خاتمه برسد و دوباره فوتبال ببینیم. این نخستین باری است که هواداران فوتبال در ایران، ایتالیا، اسپانیا، آلمان و ... یک حس مشترک را دارند تجربه می کنند. اینکه چقدر آن 90 دقیقه های فوتبال حال مان را خوب می کرد و خبر نداشتیم و قدرش نمی دانستیم. حتی آن فوتبال علی اصغری و بکش زیرش که در 90 دقیقه دو موقعیت گل خلق نمی شد. کرونا کاری کرد که دلمان برای همان هم تنگ شد. درست مثل همسایه روبرویی ما که دارد زیلویش را جمع می کند و احتمالاً هرگز گمان نمی کرد سیزده را روی پشت بام به در کند!
منبع: ایران ورزشی