هیجان نیوتنی در بورس
به گزارش وبلاگ مهدی، اصلاح بازار سهام 8ماهه شده و حالا فاصله نماگر اصلی بورس تهران تا اوج سال99 به بیش از 41درصد رسیده است. در این فضا نگاهی گذرا به فرایند 4ساله شاخص بورس در سال های اخیر ناخودآگاه چرخه کلاسیک شکل گیری حباب را به ذهن ها متبادر می نماید. از شروع جهت صعودی بورس و ورود سرمایه گذاران هوشمند و عظیم به بازار تا توجه رسانه ها و تبلیغات دولتی برای ورود مردم به بازار و شروع فاز شیدایی. فرایندی که ادامه پیدا نکرد و ناگهان در اوج شیدایی تغییر جهت داد و تخلیه حباب شروع شد و البته تعداد زیادی سهامدار در این زمین بازی زیان دیدند و برای بعضی نیز داستان نیوتن تکرار شد. نابغه ای که در سال های دور با کسب سود 100درصدی از یک سهم، آن را نقد کرد و با تداوم رشد قیمت آن، در نزدیکی قله از فروش خود پشیمان شد و این بار با سرمایه ای چند برابر همان سهم را خرید و در زمان تخلیه حباب با زیانی هنگفت خارج شد و تا عمر داشت از سهام سخن نگفت.
به گزارش جهانی اقتصاد، اصلاح شاخص سهام 8 ماهه شد و حالا از اوج 2 میلیون و 78 هزار واحدی ثبت شده در نیمه مردادماه 41 درصد عقب نشسته است. بورس در یک سال و نیم گذشته پر فراز و نشیب ظاهر شده و این فرایند همچنان ادامه دارد و با اعمال دامنه نوسان نامتقارن و قفل شدن سفارش ها در سمت فروش بازار، گویا نمی توان نقطه انتهای برای این فرایند اصلاحی متصور بود. نکته مهم تر این روزهای بورس تهران آن است که کاهش حد نوسان قیمت ها از 10 به 8 درصد و از همه مهم تر محدود کردن کف مجاز روزانه به 2 درصد سبب شده تا نماگر اصلی بازار چهره واقعی بازار را نشان ندهد و افتی قطره چکانی را در هر روز به نمایش بگذارد.
نگاهی گذرا به نماگر اصلی تالار شیشه ای در سال های اخیر ناخودآگاه چرخه کلاسیک حباب را به ذهن ها متبادر می نماید. آنچه در یک سال گذشته بسیار به گوش سرمایه گذاران بورسی خورده است، گوشزد در خصوص شکل گیری حباب در این بازار طی ماه های نخست سال گذشته است. نکته ای که البته چندان مورد توجه قرار نگرفت و نتیجه ای جز افزایش ضریب نفوذ بازار سرمایه میان عامه مردم نداشت. سرمایه گذارانی که در اوج های قیمتی ثبت شده در میانه تابستان 99 سهامدار شدند یا با زیان های هنگفت از بازار خارج شدند یا هر روز نظاره گر پرتفوهایی با زیان های چند ده درصدی هستند. این دسته از صاحبان سرمایه اما عمدتا از دانش اقتصادی کافی برای سرمایه گذاری مستقیم در بازار سهام بی بهره بودند و بر اساس نظرسنجی اخیر جهانی اقتصاد با رهگیری رفتار دیگر سهامداران و بدون داشتن الگو و استراتژی معاملاتی تعیین به دادوستد سهام مشغول شدند. اشتباهی که در بعضی موارد قابل جبران نیز نیست. این اشتباه در سرمایه گذاری گاهی نیز در شناسایی نقطه ورود و خروج سهامداران پیش می آید و جالب آنکه تنها سرمایه گذاران نابلد و جدیدالورود مرتکب آن نشده و گریبان حرفه ای های بازار را نیز می گیرد. بیشترین نمونه های اتفاق افتاده در خصوص این اشتباهات اما در دوره های حبابی بازار مشاهده شده است.
حتی نیوتن هم اشتباه کرد
یکی از نمونه های مشهور را اسحاق نیوتن نابغه علم فیزیک مرتکب شد. او در اواخر سال 1719میلادی سهام شرکت دریای جنوب را خرید و در کمتر از یک سال ارزش سهام خود را که به صورت ممتد رشد نموده بود، دو برابر نرخی دید که خریداری نموده بود. در این زمان بود که نیوتن تصمیم گرفت سهام خود را نقد کند. از او نقل شده که من سنگینی هر جسمی را می توانم محاسبه کنم اما غلظت دیوانگی مردم را خیر. به عبارتی نیوتن که با سود 100درصدی (معادل هفت هزار پوند استرلینگ) سهام خود را نقد نموده بود، تداوم سرمایه گذاری در این شرکت را دیوانگی می دانست اما اتفاقی که افتاد تداوم رشد قیمت سهام مذکور در ماه های آینده بود. کسانی که همزمان با نیوتن سهام این شرکت را خریداری نموده و نگه داشته بودند هر روز ثروتمندتر می شدند و نیوتن به این موضوع فکر می کرد که چه فرصتی را از دست داده است. اینجا بود که نابغه فیزیک جهان تصمیم گرفت دوباره سهام این شرکت را خریداری کند.
آن هم با سرمایه ای چند برابر مبلغ اولیه خریدش. چند ماهی اوضاع بر وفق مراد بود و نیوتن که نمی خواست حسرت گذشته را مجددا تجربه کند، دست به فروش نزد اما این صعود رویایی ادامه نیافت و در میانه سال 1720 تغییر راستا داد. زمانی که اسحاق نیوتن سهام موجود در پرتفوی خود را فروخت 20 هزار استرلینگ زیان نموده بود. موضوعی که این نابغه فیزیک به آن توجه نکرد این بود که همیشه قیمت ها به ارزش ذاتی خود بازمی گردند. عنوان می گردد که نیوتن گفته بود تا انتها عمرش هیچ کس حق ندارد حتی کلمه ای درباره سهام در حضور او صحبت کند.
مثالی ساده از بازگشت به ارزش ذاتی
مثالی ساده از قول یکی از خبرگان رشته سرمایه گذاری نقل شده است که ذکر آن در اینجا می تواند مبحث را روشن تر کند. مرد کارمندی را تصور کنید که از چند سگ خانگی نگهداری می نماید. او هر روز صبح قبل از رفتن به محل کار مجبور است که سگ ها را در آپارتمان خود محبوس کند اما پس از بازگشت به منزل، آنها را برای هواخوری به خیابان می برد. سگ ها که پس از چند ساعت محبوس بودن در خانه، به هواخوری آمده اند، با شوق و ذوق زایدالوصفی به این سو و آن سو می دوند. در این شرایط، کوشش برای پیش بینی حرکت بعدی سگ ها غیرممکن است. سگ هایی که پس از یک روز زندانی بودن حالا بدون الگویی تعیین تنها در صدد تخلیه انرژی محبوس شده خود هستند. اما کار عاقلانه برای رسیدن به مقصد نهایی سگ ها چیست؟ بهترین کار این است که راستا قدم زدن مرد را دنبال کنیم. به عبارتی این حیوانات خانگی پس از تخلیه انرژی خود به سمت صاحب خود بازمی گردند. در بازار سهام می توان نوسان قیمت ها را به سگ ها تشبیه کرد و ارزش واقعی سهام را آن مردی دانست که در نهایت سگ ها به سوی او بازمی گردند.
الگوی کلاسیک حباب ها در بورس تهران
در این گزارش سعی شده تا الگوی کلاسیک شکل گیری حباب ها روی فرایند شاخص کل بورس تهران از میانه سال 95 تا به امروز ترسیم گردد. آذر 95 به دلیل تطابق به خط بلندمدت ارزش دلار شاخص بورس به عنوان مبدا در نظر گرفته شده و نماگر سهام نیز به جهت تورم زدایی از بازار بر مبنای دلار نیمایی تعدیل شده است. دلیل انتخاب دلار نیمایی آن است که آنالیز ها نشان داده نرخ فروش شرکت ها بیشتر به نرخ نیمایی نزدیک است.
در آذر سال 95 قیمت سهام در سطوح کمتر از ارزش ذاتی قرار داشتند. این همان مرحله ای است که سرمایه گذاران هوشمند وارد می شوند و با افزایش تقاضا رشد ملایم قیمت ها را رقم می زنند که تحت عنوان فاز نهان از آن یاد می گردد. از آذر 95 تا بهار سال 97، قیمت ها در بازار سهام رشد ممتد اما آهسته ای را تجربه کردند. شاخص اصلی در این مدت رشد 36 درصدی را ثبت کرد و شاخص تعدیل شده با دلار نیز با افزایش 25 درصدی همراه شد. بازار در حال ورود به فاز جدیدی تحت عنوان فاز آگاهی است. در این مرحله شاهد ورود سرمایه گذاران حرفه ای و عظیم به بازار هستیم اما با ظهور یک نوسان نزولی، اولین موج فروش مشاهده می گردد. از این محدوده تحت عنوان تله بدبین ها یاد می گردد.
کسانی که معتقدند رشد قیمت ها در این بازه زمانی بی پایه بوده و قیمت ها بیش از این جای رشد ندارند، در این سطح فریب خورده و از بازار خارج می شوند اما پس از آن رشد قیمت ها سرعت بیشتری به خود می گیرد و توجه رسانه ها به بازار سهام جلب می گردد. به فاز شیدایی نزدیک می شویم. در انتها سال 98 چنین شرایطی در بورس تهران ایجاد شد. قیمت ها رو به صعود بودند و همزمان دولت و رسانه ها اقدام به تبلیغات گسترده و تشویق مردم به سرمایه گذاری در بازار سهام کردند. این گونه بود که شاهد افزایش صدور کدهای معاملاتی آنلاین و ورود عموم مردم به بازار سهام بودیم. افزایش محسوس تقاضا برای سهام که حالا در قیمت هایی بالاتر از ارزش ذاتی خود در حال دادوستد بودند، رشد قیمت سهام را سرعت داد. شوق و بعد طمع و بعدها توهم سبب شد شاخص کل بورس به قله تاریخی و البته غیرقابل تصور دو میلیون و 78 هزار واحد در میانه تابستان سال 99 برسد. اما این بازی ادامه پیدا نکرد و در اوج شیدایی و خوش بینی راستا قیمت ها ناگهان تغییر کرد. گویا فاز شیدایی به انتها رسیده اما نوسهامدارانی که بیشترین جمعیت معامله گران بازار سهام در این محدوده را تشکیل می دهند، باور ندارند عمر کسب سود آسان در بورس به انتها رسیده است اما بازار سهام حالا وارد فاز تخلیه حباب شده است اما سهامداران این شرایط را انکار می نمایند و این افت را موقتی می دانند.
این همان جایی است که از آن به عنوان تله خوش بین ها یاد می گردد. در این محدوده سرمایه گذارانی که از فرایند صعودی پیشین جامانده بودند یا حتی سهامدارانی که برای به دنبال دریافت سود بیشتری بوده و نقدینگی جدید برای ورود پرقدرت تر به بازار فراهم نموده بودند، وارد می شوند. اما زهی خیال باطل. رشد قیمت سهام به انتها رسیده و تخلیه حباب حالا جدی تر شده است. این بار ترس سهامداران را در بر می گیرد و آنها را سراسیمه روانه فروش می نماید تا فرایند نزولی تشدید گردد. مرحله بعدی تسلیم است.
همه می خواهند بفروشند و خارج شوند. در یک بازار عادی بدون محدودیتی همچون دامنه نوسان شاید خیلی سریع از این مرحله عبور کنیم و حباب به شکل قابل قبولی تخلیه گردد اما در بازار سهام ایران به دلیل محدود بودن نوسان قیمت ها این اصلاح فرسایشی شد و حالا 8 ماه است که به درازا کشیده. از این به بعد را شاید نتوان روی الگوی کلاسیک تخلیه حباب آنالیز کرد. در شرایط فعلی اما مذاکرات در راستا احیای برجام و انتخابات ریاست جمهوری در کنار نابازاری که در آن دامنه نوسان که حدود دو ماه است نامتقارن نیز شده، سبب شده تا آینده نامعلومی در انتظار بورس بازان باشد. نکته قابل توجه در بورس تهران این است که اصولا کف دلاری بازار در سیکل بعدی رشد دلار ثبت می گردد.
به عبارتی در ابتدا دلار رشد نموده و بورس به اصطلاح درجا می زند و شاخص دلاری ریزش نهایی را ثبت می نماید. به عنوان نمونه می توان به سال 97 اشاره نمود. جایی که بازار سهام تا خردادماه درجا زد اما دلار رشدی 100 درصدی را تجربه کرد. احتمالا تکرار این اتفاق در حال حاضر نیز وجود دارد از این رو شاید کف این حباب رشد دلاری در آینده ای نامعلوم رقم بخورد. آنجاست که شاخص دلاری بورس به زیر خط متوسط بازدهی 20 ساله حرکت می نماید.
منبع: فرارو