چگونه مخاطب های خوبی باشیم؟
به گزارش وبلاگ مهدی، بیشتر اوقات حرف های گوینده از یک گوش وارد می شوند و از گوش دیگر خارج می شوند.
در جامعه ما یکی از دلایل عمده گوش کردن نامناسب، آن است که بیشتر ما آموزش مقدماتی بسیار عمیقی را برای گوش نکردن دریافت می کنیم. در ادامه با خبرنگاران همراه باشید.
در دوره پیش دبستان، تاکید والدین به توجه نکردن به آنچه خوب نیست و در سال های اولیه تحصیل پرداختن و تاکید صرف بر خواندن، از سویی دیگر آغاز الگوبرداری ما از همان سال های نخست کودکی از بزرگترهایی که خود هرگز درست گوش نمی دهند همه از جمله عوامل یاد دهنده گوش نکردن هستند. نتایج بررسی ها نشان می دهد که عدم استفاده صحیح از این مهارت، موجب ناتوانی افراد در حل مسائل اعم از خانوادگی و یا شغلی می شود. اما این مهارت نیز همچون سایر مهارت ها، کسب کردنی و آموختنی است، کافی است به برخی نکات و اصول لازم در این خصوص توجه و عمل کنیم تا از نیروی حاصل از آن در پیشگیری از مسائل و حل مسائل موجود و نیز برقراری روابطی سازنده بهره مند شویم. از جمله این نکات می توان به موارد زیر اشاره کرد. این نکات ساده در قالب جملاتی بیان شده است که توجه به آنها در رفتار عملکرد موجب تقویت گوش دادن فعالانه و موثر می شود.
- در حین رویارویی با هر مراجعه کننده ای اعم از همکاران و یا اعضاء خانواده ام تا زمانی که کاملاً متوجه موضوع نشده ام، زمان گفت وگو را به بعد موکول نمی کنم.
- در طول صحبت کردن طرف مقابل، مشغول قضاوت و ارزش گذاری کلام او در فکر خودم نیستیم.
- بدون پیشداوری و فارغ از شنیده های قبلی ام به سخنان طرف مقابل گوش می کنم. به این ترتیب فکر من با نگاهی تازه به تحلیل مسئله مورد نظر می پردازد.
- بعد از اتمام حرف های طرف مقابل به خودم فرصت فکر کردن می دهم. من مجبور نیستم بلافاصله تصمیم بگیرم و یا چیزی بگویم.
- کوتاه و روشن سخن می گویم تا فرصت لازم برای درک کلامم و نیز صحبت کردن از طرف مقابل وجود داشته باشد.
- برای ذکر مصادیق در حرفهایم از خاطرات دور و دراز خود که تعریف آنها زمان زیادی صرف می کند و رشته کلام را نیز از هم می گسلد، پرهیز می کنم.
- در حین گفت وگو با حرکات سر و کلمات مناسب تمایل و علاقمندی خود را به شنیدن نشان می دهم.
- در طول گفت وگو تلاش می کنم که اصل کلام و منظور طرف مقابل را درک کنم و به برداشت فکرم اکتفا نکنم.
- می دانم خشم مانع فهم درست معانی خواهد شد، بنابراین در این زمان تلاش می کنم با سکوت بیشتر و توجه به بیان و احساس گوینده موجب کنترل خشم در خود شوم.
- در مواقعی که احساس می کنم دقیقاً متوجه منظور طرف مقابل خود نشده ام، با جملات واضح تر و با استفاده از کلمات گوینده سوال می کنم.
- تا حد امکان سخن گوینده را قطع نمی کنم. اما اگر از نظر زمان در تنگنا باشم، این مورد را با لحن مناسبی مطرح می کنم و حتماً قرار گفت وگوی بعدی را تعیین می کنم.
- در هنگام شنیدن با بدنی مایل به جلو و در فاصله ای مناسب رودرروی طرف مقابل قرار می گیرم و با وضعیتی گرم و پذیرا، هشکمک همراه با آرامش خود را به او انتقال می دهم.
- در حین گوش دادن سعی می کنم عوامل محیطی مزاحم را به حداقل برسانم مثلاً تلویزیون و رادیو را خاموش کنم، گاهی حتی تلفن را قطع کنم و یا در را ببندم.
- در گفت وگو با طرف مقابلم سعی می کنم سؤالات کمتری بپرسم تا او وقت بیشتری برای سخن گفتن داشته باشد و هدایت مکالمه به دست او باشد.
- در صورت احتیاج به پرسش، از سؤالات باز استفاده می کنم، یعنی سؤالاتی که به پاسخی بیشتر از یک کلمه احتیاج دارند.
- همواره به ارزش سکوت در گوش دادن فکر می کنم و می دانم که نقطه آغاز فرد، سکوت و گام دوم آن گوش دادن است.
- در هنگام سکوت به سخنان طرف مقابلم می اندیشم و سعی می کنم احساس او را بفهمم.
- می دانم که زمانی باید ساکت بود و زمانی باید سخن گفت و من مراقب هستم تا سکوت نامطلوب میان ما ایجاد نشود.
- تظاهر به فهمیدن نمی کنم و هر زمان که به هر علت مثل خیال پردازی و فکر کردن به آنچه او قبلا گفته بود، متوجه باقی حرفهای او نشدم، از او می خواهم که سخنش را تکرار کند.
- می دانم گفتن این جمله که دقیقا می دانم چه احساسی داری مانع سخن گفتن او می شود. بنابراین تلاش می کنم که همراه او باشم.
- همدلی گوش دادن با قلب و سر است، بنابراین گرمی و صمیمیت و تن صدا و نحوه بیان من می تواند همدلی مرا نشان دهد.
- فراموش نمی کنم گوش دادن فعالانه گاهی تنها کاری است که در کمک به برخی از افراد برای رسیدن به حل مسائلشان لازم است، بنابراین گوش کردن من گاهی بسیار موثرتر از ارائه راهکار یا تلاش برای مشکل گشایی است.